نوشتن درباره فصل ها

پاییز رنگ به رنگ

پاییز رنگارنگ

پاییز دختری است با موهای بلند نارنجی و قرمز و چشم هایی روشن و سبز رنگ، دختری شبیه آن شرلی که در کودکی از رنگ موهای خودش ناخشنود بود.

پاییز دختری است عاشق فصل سرما، خزان طبیعت و عریان شدن درخت ها، عاشق رنگ به رنگ شدن برگها، او در باد و باران با لباسی گرم و گلاه و شال گردن نرم و آهسته در کوچه پس کوچه های شهر قدم بر می دارد و از به دنبال مهر و آبان و آذر می گردد.

نسیمی سوزناک موهای نارنجی رنگش را می رقصاند و خبر آمدن دخترکی را می داد، که پاییز نام داشت

دخترک اما با سبدی از خرمالو در کوچه پس کوچه های مهر می دوید و آوازی می خواند: باز آمد بوی ماه مدرسه بوی ..  و با خط خوشش روی برگهای زرد و سبز و نارنجی یادگاری می نوشت و خاطره سازی می کرد.

ناگهان در هیایوی بار خزان، زیر رگبار و رعد و برق باران باریدن گرفت

و اما گفتم باران ! در آن سرما و حالت ابری و تیره آسمان، داخل کوچه مهر، در یکی از عصر های آبان ماه دخترک که اسمش پاییز بود، داشت برای آذرخانم سبدی از خرمالو میبرد … .

دخترک را دیدم، بوی نارنگی میداد و گمان کنم عجله داشت. او با سبد دستچینی از انار، نارنگی و خرمالو بر روی برگ ها قدم می زند و با شنیدن سرود باران و خش خش برگهای خشک شده زیر پایش سوت زنان به دیدار دوستان و یارانش می رود تا تولد آنها را تبریک بگوید.

پاییز یک دختر ناشی بیشتر نیست که نمی داند چطور باید عاشق باشد! سردی و گرمی اش را پنهان می کند که غافلگیر شوی، بی هوا می زند زیر گریه که نازش را بکشی و کاری می کند که همیشه بگویی: چه زود غروب شد.

پاییز سیندرلایی ست که باید کفش های نارنجی اش را تا قبل از رفتن خورشید در بیاورد. نمی بینی که شب هایش چقدر شبیه زمستان هاست؟

پاییز اگر آدم بود

زن تنهایی می شد که اگر سایه ی زیر گونه های استخوانی اش را نمی دیدی، دیگر هیچ وقت برایت روشن نمی پوشید …  به خیالت این فصل چرا اینقدر زود می گذرد؟

پاییز

زمزمه ای که در کوچه باغ های بهار می خواندیم،

آوازی بلند در چمنزارهای تابستان شد،

چه موسیقی دلنوازی داشت،

رویای پروانه شدن…

پاییز سمفونی رویاهایی است که خاطره شدند…

پاییز، سرد و بی رحم نیست؛  فقط، جسارت زمستـان را ندارد

ذره ذره زرد  می کند، اندک اندک جان می سِتاند، قطره قطره می گِریاند

پاییــــز سرد نیست، نامـــهربان است، درســت مانند “تو ”

پاییز را ساده منگر

پاییز، اتحاد جنون آمیز برگ است با نور

عاشقانه برگی ست که هم رنگ خورشید شده است

پاییز یعنی رنگین کمان طبیعت.

پاییز یعنی میوه‌هایی با لباس‌های نارنجی.

پاییز یعنی در آوردن لباس گرم از صندوقچه‌های خانه.

پاییز یعنی باران‌های تند و خیس شدن زمین و بوی خاک.

مگر می‌شود این همه زیبایی را دید و یاد خالقش نیفتاد؟

مگر می‌شود این همه زیبایی را دید و یاد خاطرات شیرین دور و نزدیک نیفتاد؟

مگر می‌شود یاد شیطنت‌های کودکی و خرد کردن برگ‌های خشک زیر پا نیفتاد؟َ!

راستش هنوز هم این حس کودکی‌ام را دارم، هر وقت در پارک و خیابان قدم می‌زنم دنبال فرصت هستم…

پاییز را دوست دارم…

چه زیبا رنگین کمان آسمان را، فرش زیر پایش کرده، این پاییز دوست داشتنی…?

تمرین

درباره فصل ….. بنویسید.

به اطراف خودتان نگاه کنید چه چیزهایی می بینید

با نگاه به این فصل متوجه چه چیزهایی می شوید، من هر گاه به فصل …. فکر می کنم به یاد …… می افتم.

این موارد همیشگی و روتین هر فصلی نباشد فقط و فقط خاص همین فصل باشد

شما یک نویسنده هستید و باید بتوانید خوب و زیبا این موارد را توصیف و تصویرسازی کنید.

حالا کمی دقیق تر شوید این فصل برای شما یادآور چه مواردی است که خیلی معمولی و پیش پا افتاده نیست

1- کلمه سازی کنید یا به واژه ها رنگ و بو بدهید.

2- جملات خودتان را بسازید، جملاتی متفاوت تر و جالب تر، غیر تکراری و روزمره

3- از احساس، افکار و نگاه خودتان نسبت به این موضوع بهره بگیرید.

4- دسته بندی کنید چیزهایی که مربوط به این موضوع و خاص خودش است را فهرست کنید و بنویسید.

5- همگام با صنعت و تکنولوژی و آیین ها، سنت ها و آرمان های فرهنگی و اجتماعی جملاتی خاص بسازید.

6- گاهی می توانید از خاطرات و تجربیات منحصر به فرد خودتان لا به لای نوشته ها استفاده کنید.

7- آنافورا نویسی کنید و بعد با توجه به ریتم، موضوعات و مواردی و اشاراتی که دارد به ترتیب بنویسید.

• یک تصویر خلاقانه و ذهنی از خودت درباه فصل مورد نظرت ترسیم و رنگ آمیزی کن.
• کلاژ و تصویرسازی با عناصر طبیعی و …. که خاص فصل مورد نطرت باشه

پاییز امسال من

خاطره نویسی

پاییز امسالت چگونه گذشت؟

امسال پاییز این کارها را انجام دادم. لیست کارها در یک جمله

پاییز امسال من …………….. شروع شد و ……………… به پایان رسید.

امسال پاییز ……………………. برایم اتفاق افتاد که جالب و شگفت انگیز بود.

پاییز فصل تولد …………………. در ماه ……………. است. تولدش را همراه با برگریزان طبیعت جشن می گیریم.

من پاییز را به اندازه ……………. دوست دارم/ندارم. اما از سرما و خزان به اندازه سرسبزی و رویش و آب و هوای معتدل خوشم نمی آید.