
سه شنبه ۲۶ اسفند
این روزها عجیب می گذرد.انگار لحظه ای که کلمه ی تحول را انتخاب کردم، همان لحظه ی پیوند بود. پیوند دیدگاه جدید به زندگی ام، پیوند آدم های جدید به زندگی ام. پیوند انسان هایی که ازشان یاد می گیرم، مرا به تفکر وا می دارند.
امروز تلفنی با یک زن شاعر حرف زدم. شاعری که در اوایل جوانی، به خاطر دیدگاه بسته ای که وجود داشت. همسرش شعرهایش را آتش می زد.
به او اجازه ی سرایندگی نمی داد. حق حیات احساسش را نقض کرده بود. اما زن بالاخره به خواسته اش رسید.کتاب های شعرش را نه در جوانی،که در دهه چهل زندگی اش چاپ کرد. دیدگاهش را نشر داد. حتی به صدا و سیما دعوت شد.
زنانی قوی که در زیر و بم زندگی، خودشان را بالا کشیدند. زنانی که تجربه های زیست شان درس های بسیاری دارد.
من این روزها تحول را در تمام زندگی ام دیدم. انگار تحول گوشه ای چشم دوخته بود به من تا انتخابش کنم. کلمه ها منتظرند تا ما دریابیم شان.