📌دزدیدن ایدهها و قل خوردن در سراشیبی
به مسیر حرکت یک گلوله برفی در سراشیبی فکر کنید.
گلوله برفی در ابتدا کوچک است، در شیب میغلتد و برفهای بیشتری اطرافش را میگیرد و بزرگ و بزرگتر میشود.
ایدههایی که ما در ذهن داریم هم معمولاً همین مسیر را طی میکنند. در ابتدا کوچک و ناچیزند؛ بهمرور اما میتوانند بزرگ شوند.
اما شرط بزرگ شدن ایدهها این است که حاضر باشیم آنها را در سراشیبی بغلتانیم.
🔹دوستان زیادی را میبینیم که مستأصل و درمانده میپرسند:
آیا این ایده کار میکند؟ آیا پولساز هست؟ چطور باید آن را به بازار معرفی کنم تا دیده شود؟
صادقانهترین و درستترین جوابی که میشود داد یکچیز است:
نمیدانم.
هیچکسی نمیداند.
🔸برای اینکه بفهمی ایدهای جواب میدهد یا نه، باید آن را در بازار اجرا کنی.
باید تکهای کوچک از آن را مانند یک گلوله برفی در سراشیبی بغلتانی و در معرض دید بقیه قرار بدهی تا بفهمی چقدر ارزش دارد و چه کاری باید برایش بکنی.
🔹اما اغلب این کار را نمیکنند چون نگران دزدیده شدن ایدههایشان هستند.
«یک نفر، یکشب، میخوابد و صبح بلند میشود میبیند ایدهای که صدها روز روی آن کار کرده، در ثانیهای دزدیده شده.»
البته که این یک نفر یک روزها بیشتر در ذهن افراد است تا در واقعیت اما اگر چنین چیزی هم پیش بیاید، اغلب مشکل از خود فرد است.
🔸در دنیای اینترنت و ارتباطات، احتکار ایدهها فقط یک نتیجه دارد:
شکست.
باید ایده را تا وقتی ناقص است، تا وقتی یک گلوله برفی کوچک است، تا وقتی صدها روز زمان از ما نگرفته و بابتش پولها هزینه نشده، روی سراشیبی غلتاند. باید این ایدۀ ناکامل را در بازار معرفی کرد و بازخورد گرفت تا عیب و ایراد آن دربیاید.
🔹مشکل اغلب ما این است که میخواهیم کاری کامل و بینقص انجام دهیم. به همین خاطر از ایدههایی که در ذهن داریم، یک طرح کامل را مثل تختهسنگی بزرگ برمیداریم و بعد از تمام شدن کار مثل این است که آن را در دامنۀ کوه رو به بالا هل میدهیم.
محصول ما فروش نمیرود. کار ما دیده نمیشود و شکست میخوریم.
بعد نگران میشویم چرا ایدهای که اینهمه برایش سرمایهگذاری کردیم متولد نشده، مُرد؟
مهمترین دلیلش این است که بازار به
🔸ایدههای کاملِ شخصی ما اصلاً نیازی ندارد.
بازار به ایدههای ناقص ما نیاز دارد تا با توجه به سلیقۀ مردم و خواستههای روز آن را صیقل بدهد و اصلاح کند.
برندهها آنهایی هستند که از دزدیده شدن ایدهها نمیترسند بلکه از آن استقبال هم میکنند؛ چون محصولی ناقص وارد بازار کردهاند و دیگرانی که آن را دزدیدهاند مجبورند برای فروش این ایده هزینه کنند. ایدهپرداز میتواند بنشیند و از دور روند موفقیت و شکست ایدهاش را تماشا کند.
🔹بعد میتواند ایدۀ نهایی دزدیدهشدهاش را بدزدد و با کمترین خطا دست به اصلاح و انتشار آن بزند.
🔸هرکسی که کاری را به نحوی انجام میدهد دلش میخواهد کارش رو به بالا صعود کند اما معمولاً کسی نتیجه میگیرد که کار را بدون وسواس خاصی به سراشیبی بسپارد، قدری شکست را متحمل شود اما این فرصت را به خود میدهد تا در مسیر این غلتیدن، ایدهاش با دهها ایدۀ دیگر برخورد کند و مثل گلوله برفی، بزرگتر و دیدنیتر شود.
✍️ناهید عبدی